فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۴۲۷: در جان و دل چو آتش عشقش علم کشید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در جان و دل چو آتش عشقش علم کشید سلطان صبر رخت به ملک عدم کشید مهرش چو جای کرد در اوراق خاطرم بر حرفهای غیر یکایک قلم کشید دل را که بود طایر قدسی بریخت خون شوخی نگر که تیغ بصید حرم کشید شد زنده سر که در قدم دوست خاک شد جان مرد چون ز درگه جانان قدم کشید در بزم عشق هرکه به عیش و طرب نشست بس جرعها ز خون جگر دم بدم کشید گرچه بسی کشید دلم از شراب عشق از جام بود خم و سبو بحر کم کشید ز نهار فیض دست مدار از شراب عشق تا آنزمان که بحر توانی بدم کشید فیض کاشانی