فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۳۹۶: شود که از دهنت بوسهٔ ربوده شود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شود که از دهنت بوسهٔ ربوده شود شود که از دل من عقدهٔ گشوده شود شود که فاش شود سر آن دهان نهان ز تنگنای عدم نکتهٔ شنوده شود شود که دل ز وصالت بمدعا برسد غبار حسرت ازین آینه زدوده شود شود که تیغ کشی و بدارمت گردن توجه تو و عشق من آزموده شود شود که بر قدمت سر نهم بزاری زار ترحمی که بدل داری آن نموده شود شود که بار دهی تا که سر نهم برهت بخاک راهگذار تو جبهه سوده شود شود که آتش عشقت بسوزد این تن من برهگذار تو خاک سیاه توده شود شود که دست امیدم بمدعا برسد ز کار بسته من عقدها گشوده شود محال باشد ای فیض این که عاشق را بدن به بستر راحت دمی غنوده شود فیض کاشانی