فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۳۷۷: چون سخن از دلبر ما میرود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون سخن از دلبر ما میرود شاهدان را رنگ سیما میرود چون حدیث یار بی پروا کنید این دل شوریده از جا میرود در دل ما آ تماشا کن به بین تا چه شور و تا چه غوغا میرود وین سر شوریده ما را نگر دم بدم تا در چه سودا میرود دل هنوز از هیبت روز الست می تپد هر لحظه از جا میرود چون بلی گفتیم در روز نخست بر سر ما این بلاها میرود یکنظر آن لعل میگون دیده ام خون هنوز از دیده ما میرود یار آمد گفتگو را بس کنیم صحبتش از کیسه ما میرود نی غلط کی یار آید سوی ما در سر دیوانه سودا میرود ز آتش هجران جانان هر سحر دود آه فیض بالا میرود فیض کاشانی