فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۳۶۶: دل عالم حسن تو کی رنج و تعب بیند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل عالم حسن تو کی رنج و تعب بیند گر عالم عقل آید صد عیش و طرب بیند در عالم عقل آنکو چشم و دل او وا شد گلهای طرب چیند اسرار عجب بیند از عقل اگر آرد رو سوی جناب عشق از جلوهٔ هر مربوب رخساره رب بیند آیات کلام حق آن خواند و این فهمد این لذت لب یابد آن صورت لب بیند ماند بکسی دانا کو روز ببیند حسن خوانندهٔ بی دانش آنرا که بشب بیند اسرار طلب می کن چون داد طرب میکن ور نه دهدت اجری چون صدق طلب بیند سرباز درین نعمت تن ده بغم و محنت در تربیت جان کوش تن گرچه تعب بیند عارف که بود گم نام از جاه و حسب ناکام معروف شود آنجا صد نام و لقب بیند گر رنج برد حاجی صد گنج برد حاجی سهلست اگر در ره یغمای عرب بیند گر فیض بود خشنود از هرچه ز حق آید حق باشد از او راضی پاداش ادب بیند فیض کاشانی