فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۳۶۱: این دل سرگشته خود را جستجو کی میکند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
این دل سرگشته خود را جستجو کی میکند عمر شد سوی صراط الله رو کی میکند گر نباشد لطف حق یا بنده ره بین کی شود گمرهانرا غیر لطفش جستجو کی میکند کیست با طاعت بدل سازد گنه را غیر او خون آهو را به جز او مشکبو کی میکند اغنیا محتاج او، شاهان گدایان درش اهل حاجت را نوازش غیر او کی میکند صرصر قهرش غباری بر دلم افکنده است ابر لطف او ندانم شست و شو کی میکند دوست در دل میکند منزل، گر از خاشاک غیر روبی، اما هر خسی این رفت و رو کی میکند هر که او را رُفتن خاک درش روزی شود تکیه بر ایوان جنت آرزو کی میکند هر که بوئی از نسیم عشق بر جانش وزید طیب انفاس ملک با حور بو کی میکند فیض تا عاشق شد از لذت عقبا هم گذشت با کسی از بهر دنیا گفت وگو کی میکند در دل دنیا طلب کی عشق سازد آشیان طایر گلزار جان با خار خو کی می کند فیض کاشانی