فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۳۵۲: گر زنم لاف از سخن شعر این تقاضا میکند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر زنم لاف از سخن شعر این تقاضا می کند نیست لاف از خوی من شعر این تقاضا می کند جای لافست آنسخن کان وقت را خوش می کند شعر را اینست فن شعر این تقاضا می کند دعوی عرفان و عسق و حرف هجران و وصال برتر است از حد من شعر این تقاضا می کند هرچه دل کرد آرزو و جان از آن ذوقی گرفت آرم آنرا در سخن شعر این تقاضا می کند گه مجاز آرم حقیقت مطلبم باشد از آن گرچه دارم هر دو فن شعر این تقاضا می کند گاه قصدم زینت دنیاست از حسن بتان کان بتست و راهزن شعر این تقاضا می کند خط و خال و چشم و ابرو زلف و رخسار و دهان هست رمزی از فتن شعر این تقاضا می کند هست حق عقبای من حسن بتان دنیای من گویم از هر دو سخن شعر این تقاضا می کند نیست نیکو رد شعر فیض از صاحب دلان گوید او گر ما و من شعر این تقاضا میکند فیض کاشانی