فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۳۴۲: در روی چه خورشید تو دیدن نگذارند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در روی چه خورشید تو دیدن نگذارند گرد سر شمع تو پریدن نگذارند از بدر جبین تو هلالی ننمایند گل گل شکفد زان رخ و چیدن نگذارند صد بار نظر افکنم آن سوی و مکرر از شرم و حیای تو رسیدن نگذارند لعل تو مگر خمر بهشتست که کس را زان باده درین نشاه چشیدن نگذارند با آب حیات است که جز خضر خط تو کس را بحوالیش چریدن نگذارند تا تیغ زدی جان طلبی قاعدهٔ کیست بسمل شدگانرا بطپیدن نگذارند در دام تو افتاد دل فیض و مر او را زین سلسله تا حشر رهیدن نگذارند فیض کاشانی