فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۳۳۶: از سر ازل پرده به بوی تو گشادند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از سر ازل پرده به بوی تو گشادند اول در ایجاد بروی تو گشادند آمد چو به بازار عیان درج حقایق اول سر آن حقه ببوی تو گشادند آفاق پر از غالیه مشگ ختن شد آن دم که سر طره موی تو گشادند صحرای زمین را همه ایوان تو کردند درهای سموات بروی تو گشادند املاک همه جانب تو گوش نهادند افلاک همه چشم بسوی تو گشادند انجم همه نور از رخ زیبای تو بردند بر عارض شب طره ز موی تو گشادند از باده ات ارواح چو یکجرعه چشیدند جام از تو گرفتند و سبوی تو گشادند چون روی تو دیدند نظر از همه بستند نظارگیان پای بکوی تو گشادند اکوان کمر خدمت والای تو بستند ابواب سعادت چو بروی تو گشادند چون کعبه مقصود تو بودی دو جهانرا آن قافله را راه بسوی تو گشادند از چشمه فیض ازلی گشت روان فیض این آب حیاتی که بجوی تو گشادند فیض کاشانی