فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۳۱۴: شراب عشقم اندر کام جان شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شراب عشقم اندر کام جان شد ز جانم چشمهٔ حکمت روان شد ز ترک کام کام دل گرفتم چو در دوزخ شدم دوزخ چنان شد ز خواهش چون گذشتی در بهشتی مکرر من چنین کردم چنان شد چو دل دید آنجهان بیزار شد زین ز حق آگه چو شد زان هم جهان شد جهان شد زینجهان و از جهان دل فراز هر مکان و لامکان شد بخدمت از بزرگان میتوان ربود بهمت از ملایک می توان شد بنام دوست از خود میتوان رفت بیاد دوست بی خود می توان شد بفکر عشقبازی دیر افتاد دریغا عمر فیض اکثر زیانشد فیض کاشانی