فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۳۰۹: نور ازل ظهور کرد رحمت خاص عام شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نور ازل ظهور کرد رحمت خاص عام شد حکم قضا نفاد یافت کار قدر تمام شد دانه گندمی فکند آدم پاک را بخاک بهر شکار روح قدس مرکز خاک دام شد گشت فلک بامر حق بحر وجود کاینات خلعت هر خلیفهٔ در خور خود تمام شد چون بمراتب وجود جای گرفت یک بیک آنکه ز پس ظهور کرد مر همه را امام شد میکده را گشود ار ساقی باقی الست عاشق رند باده کش معتکف مدام شد زمره طالبان حق بر سر مستی آمدند وانکه ز باده ننگ داشت طالب جاه و نام شد وقت رجوع چون رسید بهر جزای قول و فعل جان که ز تن رمیده بود باز بجسم رام شد یافت حیات تازه دوست مغز درآمدش بپوست وز تن و جان دشمنان طالب انتقام شد جان چو بداد دل بکام کار دلش بماند خام فیض چو کند دل ز جان کار دلش تمام شد فیض کاشانی