فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۳۰۸: جرعهام را جام و مینا تنک شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جرعه ام را جام و مینا تنک شد مستیم را دار دنیا تنک شد اشک و آهم را دگر جائی نماند هفت گردون هفت دریا تنک شد تنک گردد سینه چون دل شد فراخ از فراخی سینه را جا تنک شد چون قفس شد بر روان حسن و خیال عالم پنهان و پیدا تنک شد وقت شد کز آسمان هم بگذرم منظرم را زیر و بالا تنک شد پشت بر این توده باید کرد و رفت گردشم بر روی صحرا تنک شد جان درین عالم نمی گنجد دگر می روم آنجا که اینجا تنک شد ساغرم سرشار شد از فیض حق آب شد بسیار دریا تنک شد یافتم چون ره بعشرتگاه قدس بر دلم عقبا و دنیا تنک شد سینه بیش از کوه دارد تاب فیض نور حق را طور سینا تنک شد عمر شد در آرزوی دل تبه روزگارم در تمنا تنک شد فیض کاشانی