فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۳۰۷: دل مرا ز اندیشه اسباب دنیا سرد شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل مرا ز اندیشه اسباب دنیا سرد شد آخرت با یادم آمد آرزوها سرد شد چون شدم آگه ز اسرار علوم آخرت بر دلم دنیا و ما فیها سرا پا سرد شد هر گهم دل گرم گردید از تماشای جهان یادم آمد آخرت دل از تماشا سرد شد دیدن گلزار و صحرا طبع را چون بر فروخت مردنم یاد آمد آن گلزار و صحرا سرد شد نیست دنیا جای آرام آنکه را هوشی بود بر دلش در زندگی لذات دنیا سرد شد بر دل ارباب عقبا لذت دنیاست سرد نزد اهل معرفت لذات عقبا سرد شد هر که دید ارباب دنیا را کلاب دوزخند سروری را ماند و از مردار دنیا سرد شد آتش مهر زر و زیور چو در دلها گرفت ز مهریر مرک آمد حوش دلها سرد شد گر تو کندی دل ز دنیا ورنه او خود میکند زین سبب اهل خرد را دل ز دنیا سرد شد هرکسی را وقت مردن دل شود سرد از هوا فیض را در زندگی دل از هواها سرد شد فیض کاشانی