فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۲۸۶: ما سرّ کن فکانیم ما را که میشناسد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما سرّ کن فکانیم ما را که میشناسد از دیدها نهانیم ما را که میشناسد هر چند بر زمینیم با خاک ره نشینیم برتر ز آسمانیم ما راکه میشناسد ما همنشین ناریم از خلق بر کناریم هر چند در میانیم ما راکه میشناسد ما جان جان جانیم از جسم بر کرانیم بیرون ازین جهانیم ما راکه میشناسد از نام ما مگوئید وز ما نشان مجوئید بی نام و بی نشانیم ما راکه میشناسد در هر جهت مپوئید و اندر مکان مجوئید بیرون ز هر مکانیم ما راکه میشناسد ما را مکان نباشد ما را زمان نباشد برتر ازین و آنیم ما راکه میشناسد ما عاقلان مستیم ما نیستان هستیم اقرار منکرانیم ما راکه میشناسد کم گوی فیض اسرار دُر در صدف نگه دار ما بحر بیکرانیم ما را که میشناسد فیض کاشانی