سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۶۳۷: ندانم از من خسته جگر چه میخواهی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ندانم از من خسته جگر چه می خواهی دلم به غمزه ربودی دگر چه می خواهی اگر تو بر دل آشفتگان ببخشایی ز روزگار من آشفته تر چه می خواهی به هرزه عمر من اندر سر هوای تو شد جفا ز حد بگذشت ای پسر چه می خواهی ز دیده و سر من آن چه اختیار تو است به دیده هر چه تو گویی به سر چه می خواهی شنیده ام که تو را التماس شعر رهیست تو کان شهد و نباتی شکر چه می خواهی به عمری از رخ خوب تو برده ام نظری کنون غرامت آن یک نظر چه می خواهی دریغ نیست ز تو هر چه هست سعدی را وی آن کند که تو گویی دگر چه می خواهی سعدی شیرازی