فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۲۷۶: گر یار بما رخ ننماید چه توان کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر یار بما رخ ننماید چه توان کرد ز آنروی نقاب ار نگشاید چه توان کرد پنهان ز نظرها اگر آید بتماشا در دیده دل از ما بزداید چه توان کرد آن حسن و جمالی که نگنجد بعبارت این دیده مرآنرا چو نشاید چه توان کرد در دیدهٔ عشاق چه خورشید عیانست گر در نظر غیر نیاید چه توان کرد چون روی نماید دل و دین را برباید یک لحظه ولیکن چه نیاید چه توان کرد آید بر این خسته دمی چون بعیادت عمرم اگر آندم بسر آید چه توان کرد ای فیض گرت یار نخواهد چه توان گفت ور خواهد و رخ می ننماید چه توان کرد فیض کاشانی