فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۲۷۵: توانی گر درین ره ترک جان کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
توانی گر درین ره ترک جان کرد توانی عیش با جان جهان کرد اگر جان رفت جانان هست بر جای بجانان زندگی خوشتر توان کرد چه باشد جان و صد جان در ره دوست جهانی جان بقربان میتوان کرد اگر دل از جهان کندن توانی توانی هرچه خواهی در جهان کرد گرش سر در نیاری می توانی به زیر پا فلک را نردبان کرد اگر دل از زمین کندن توانی توانی رخنهٔ در آسمان کرد توانی خاک در چشم زمین ریخت توانی حلقه در گوش زمان کرد بود نقش جهان را جمله قابل دلت را هرچه خواهی میتوان کرد ترا چشم دو عالم می توان دید ترا گوش دو عالم می توان کرد کسی کو بست دل در مهر جانان مر او را میرسد این گفت و آن کرد سزد مر بیدلان را اینچنین گفت سزد مر عاشقانرا آن چنان کرد دل از خود گر توان کندن درین راه بسی دشوار فیض آسان توان کرد فیض کاشانی