فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۲۵۲: مستی ز شراب لب جانان مزه دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مستی ز شراب لب جانان مزه دارد می خوردن از آن لعل بدخشان مزه دارد چون پرده بر اندازد از آن روی چه خورشید بر گردنش آن زلف پریشان مزه دارد لعل لبش آندم که درآید به تبسم شوریدن ما در شکرستان مزه دارد مستان چو درآید که شود ساقی مستان در پای وی افتادن مستان مزه دارد آن دانه مشگین که سفیدست و بر آتش بر عارض آن خسرو خوبان مزه دارد ظلمات بمان زلف برانداز و لبش بوس خضر آب حیات از لب جانان مزه دارد یک شب اگرم تنگ در آغوش درآید بیهوشی دل بی خودی جان مزه دارد ای فیض بگو شعر ازین گونه که در عشق این نوع سخن های پریشان مزه دارد نی نی غلطم این چه سخن بود که گفتم از روی بتان خواندن قرآن مزه دارد فیض کاشانی