فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۲۴۱: ز شراب وصل جانان سر من خمار دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز شراب وصل جانان سر من خمار دارد سر خود گرفته دل هم سر آن دیار دارد چه کند دیگر جهانرا چو رسید جان بجانان چو رسید جان بجانان بجهان چه کار دارد سر من ندارد این سر غم من ندارد این دل که باین سرو باین دل غم کار و بار دارد ببر از سرم نصیحت ببر از برم گرانی نه سرم خرد پذیرد نه دلم قرار دارد سر من پر از جنون و دل من پر است از عشق نه سرم مجال عقل و نه دل اختیار دارد سر پر غرور زاهد بیخیال حور خرسند دل بی قرار عاشق سر زلف یار دارد بر زاهدان نخوانی غزل و قصیده ای فیض که تراست شعر و زاهد همه خشک بار دارد فیض کاشانی