فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۲۲۵: ز قرب دوست چگویم که مو نمیگنجد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز قرب دوست چگویم که مو نمی گنجد ز بعد خود که درو گفت وگو نمی گنجد چه جای نکتهٔ باریک و حرف پنهانست میان عاشق و معشوق مو نمی گنجد بیان چه سان بتوان از جمال او حرفی چه در بیان و زبان وصف او نمی گنجد زبان بکام خموشی کشیم و دم نزنیم چه جای نطق تصور درو نمی گنجد ز بس نشست ببالای یکدگر سودا بیقعهٔ سر من های و هو نمی گنجد سبو ز دست بنه ساقیا و خم بر گیر که قدر جرعهٔ ما در سبو نمی گنجد سبو چه باشد و یا خم گلوی ماست فراخ بیار بحر مگو در گلو نمی گنجد چو در خیال در آئی همین تو باشی تو که در مقام فنا ما و او نمی گنجد چو فیض در تو فنا شد دگر چه میخواهد چو جای وصل نماند آرزو نمی گنجد فیض کاشانی