فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۲۰۶: من و یاد خدا دگر همه هیچ
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من و یاد خدا دگر همه هیچ بندگی و فنا دگر همه هیچ شمع بیگانه پرتوی ندهد من و آن آشنا دگر همه هیچ صمدم بس بود دگر همه پوچ صحبت با خدا دگر همه هیچ دل پر درد و شاهد غیبی عشق مرد آزما دگر همه هیچ روی دل سوی فبله رویش مست جام لقا دگر همه هیچ باده مصطفای حق چه رسد از کف مرتضی دگر همه هیچ بمناجاتش ار شبی گذرد بس بود آن مرا دگر همه هیچ در دل شب چو شمع گریه و سوز طاعت بیریا دگر همه هیچ بی نیازی زخلق و صحت و امن دوری از ما سوی دگر همه هیچ گوشه خلوتی و یک دو سه کس ملک فقر و فنا دگر همه هیچ یکدوسه یار همدم هم درد هم یکی هم سه تا دگر همه هیچ فیض را بس پس از نبی و علی یازده پیشوا دگر همه هیچ فیض کاشانی