فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۱۸۵: دوش از من رمیده میرفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوش از من رمیده میرفت دامان زکفم کشیده میرفت میرفت و مرا به حسرت از پی دریا دریا زدیده میرفت میرفت به ناز و رفته رفته آرام دل رمیده میرفت میرفت و دل شکسته از پی نالان نالان طپیده میرفت میرفت و روان روان بدنبال تن در عقبش خمیده میرفت میرفت سرور و شادمانی از سینه مرا و دیده میرفت میرفت بیاد هجرش از پی هوش از سر من پریده میرفت میرفت و فغان من بدنبال او فارغ و ناشنیده میرفت میرفت و منش فتاده در پی صد پرده من دردیده میرفت میرفت و جهان جهان تغافل گفتی که مرا ندیده میرفت میرفت بصد هزار تمکین سنجیده و آرمیده میرفت کس سرو چمن چمان ندیده است آنسو روان چمیده میرفت حیف است که بر زمین نهد پای ای کاش فرا ز دیده میرفت بس فیض ز رفتنش غزل کاش در آمدنش قصیده میرفت فیض کاشانی