فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۱۶۵: آمرزش من از تو خدایا غریب نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آمرزش من از تو خدایا غریب نیست از بنده جرم و عفو زمولا غریب نیست وهابی و جوادی معطی ذوالمنن بنوازی ار بلطف گدا را غریب نیست افتاده ام بخاک درت از ره نیاز راهم دهی بعالم بالا غریب نیست سودی نمیرسد بتو از طاعت کسی گر بگذری ز جرم برایا غریب نیست از بنده دور نیست که جرم و خطا کند بخشیدن از خدای تعالی غریب نیست اقرار میکنم به گناهان خویشتن رحمی کن ای کریم و ببخشا غریب نیست گر طاعتم سزا نبود رایگان ببخش کالاوریش صاحب کالا غریب نیست گر معصیت سزا نبود معصیت مبین بیچارگی ببین ز تو اینها غریب نیست از من غریب نیست که سوزم در آتشت ور تو دهی بنزد خودت جا غریب نیست از حد خود زیاده اگر میکنم طلب در حضرت کریم تمنا غریب نیست فیضست و درگه تو ازین در کجا رود الحاح بر در تو خدایا غریب نیست دارم محبت نبی و خاندان او گر در جوارشان دهیم جا غریب نیست فیض کاشانی