فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۱۵۷: بهر گلی اگرم ناله و نوائی هست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بهر گلی اگرم ناله و نوائی هست بجان تو اگرم جز تو مدعائی هست مگو مگو زکجا آمدی کجا رفتی ببین ببین که به جز سایه تو جائی هست مگو مگو بجهان آشنا کرا داری ببین ببین بجهان جز تو آشنائی هست مرا بغیر هوای تو و رضای تو هوای دیگر اگر هست و مدعائی هست هوا بسر نرسانم بمدعا نرسم چه مدعا چه هوا جز تو روی ورائی هست بخاک درگه تو گر روم بجای دگر کجا روم به جز این آستانه جائی هست مقابل گل رویت نشینم و نالم چو عندلیب که در گلشن نوائی هست وصال دوست چو خواهی بساز با غم دوست چو گنج باشد ناچار اژدهائی هست اگر جهان همه بیگانه شد زفیض چه باک چو التفات نهان تو آشنائی هست فیض کاشانی