سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۶۲۴: روزی به زنخدانت گفتم به سیمینی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روزی به زنخدانت گفتم به سیمینی گفت ار نظری داری ما را به از این بینی خورشید و گلت خوانم هم ترک ادب باشد چرخ مه و خورشیدی باغ گل و نسرینی حاجت به نگاریدن نبود رخ زیبا را تو ماه پری پیکر زیبا و نگارینی بر بستر هجرانت شاید که نپرسندم کس سوخته خرمن را گوید به چه غمگینی بنشین که فغان از ما برخاست در ایامت بس فتنه که برخیزد هر جا که تو بنشینی گر بنده خود خوانی افتیم به سلطانی ور روی بگردانی رفتیم به مسکینی کس عیب نیارد گفت آن را که تو بپسندی کس رد نتواند کرد آن را که تو بگزینی عشق لب شیرینت روزی بکشد سعدی فرهاد چنین کشته ست آن شوخ به شیرینی سعدی شیرازی