فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۱۴۹: زار و نزار و خسته ام و بی قرار دوست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زار و نزار و خسته ام و بی قرار دوست از من ای صبا ببر خبری تا دیار دوست گو یاد کن زحال جگر خستگان هجر آنشب که هست روز و شب اندر کنار دوست کی در خور غمست و فراق آنکه سالها بوده است در نعیم وصال و جوار دوست قطع امید کرده زدنیا و آخرت نومید از دو عالم و امیدوار دوست بر رهگذار دوست نشسته است منتظر بر کف گرفته جان ز برای نثار دوست درگردنت صبا چو تنم خاک ره شود در کوی دوست ریزش و در رهگذار دوست ای آنکه واقفی زدرون و برون کار رمزی بما بگوی ز اسرار کار دوست جز کار و بار دوست ندانیم کار و بار دگر مائیم جانی و دلی و کار و بار دوست صبر و وفا نیاز وفنا فیض کار ماست جور و جفا و غنچ و دلالست کار دوست فیض کاشانی