فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۱۲۰: عرصه لامکان سرای من است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عرصه لامکان سرای من است این کهن خاکدان چه جای من است دلم از غصه خون شدی گر نه مونس جان من خدای من است آنکه او خسته داردم شب و روز خود هم او مرهم و شفای من است هر که زو بوی درد می آید صحبتش مایهٔ دوای من است هر که او از دو کون بیگانه است در ره دوست آشنای من است مقصدم حق و مرکبم عشقست شعر من ناله درای من است هست با من کسی همیشه کزو تار و پود من و بقای من است سازدم هر چه قابل آنم دهدم هر چه آن سزای من است خوبی من همه ز پرتو اوست گر بدی هست مقتضای من است من اگر هستم اوست هستی من ور شوم نیست او بجای من است از خود ار بگذرم رسم بخدا بخدائی که منتهای من است بقضا فیض اگر شود راضی هر دو عالم بمدعای من است فیض کاشانی