فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۱۱۶: منوش ساغر دنیا که درد ناب نماست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
منوش ساغر دنیا که درد ناب نماست درونش خون دلست از برون شراب نماست هر آنچه در نظر آید ز زینت دنیا بنزد اهل بصیرت سراب آب نماست ببر مگیر عروس جهان که غدار است مرو بجامه خوابش که پیر شاب نماست مدوز کیسهٔ نفعش که نفع او ضرر است مخور فریب خطایش جهان صواب نماست درونش تیره و تنگ از برون بود روشن ز ذره کمتر و در دیده آفتاب نماست برونش عیش و طرب وز درون غم و محنت درون فسرده و بیرونش آب و تاب نماست غمزه اش کند اندوه جلوهٔ راحت زعشوه اش دل ناکام کامیاب نماست رین سرا دل اشکسته بیت معمور است اگرچه در نظر بی بصر خراب نماست جهانست خواب پریشان گهی شوی بیدار که زیر خاک نخسبی اگر چه خواب نماست نظر بصورت دنیاست آنچه گفتی فیض بمعنی ارنگری سوی حق شتاب نماست فیض کاشانی