فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۱۱۳: یار ما گر میل صحرا میکند صحرا خوش است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یار ما گر میل صحرا میکند صحرا خوش است میل دریا گر کند در چشم ما دریا خوش است گر نماید روی او خود رفتن دلها نکوست وربپوشد رخ زحسرت شور در سرها خوش است در وصالش چون نوازد مستی ما خوش بود در فراقش گر گدازد نالهای ما خوش است هر چه خواهد خاطرش ما آن شویم و آن کنیم هر کجا ما را دهد جا جای ما آنجا خوش است زاهدانرا زهد و تقوی عاقلانرا ننگ و نام عاشقانرا غمزهای یار بی پروا خوش است عاشقانرا باغ و بستان عارض جانان بود داغ سوداشان بجای لاله حمرا خوش است ای که خواهی شور دریا آب چشم ما به بین درّو لعل از خون دل در قعر این دریا خوش است ای که هستی میفروشی در جهان جای تو خوش بی سر و پایان کوی نیستی را جا خوش است هر کرا چون فیض وحشت باشد از ابنای دهر گوش بسته لب خموش و چشم نابینا خوش است فیض کاشانی