فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۸۸: زمستان خراباتیم پند است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زمستان خراباتیم پند است که هر کو عشق بازد هوشمند است خوشا آندل که در زلفی اسیر است بزنجیر جنون عشق بندست فرو ناریم سر جز بر در دوست فقیران را سرهمت بلند است همه عالم طلبکارند او را اگر مومن و گر زنار بندست مرا زاسباب عیش اینجهانی دل پردرد عشق او پسند است نخواهم از کمند او رهائی که جانرا رشته عمر این کمند است مدامم چشم بر لطف نهانی است زعیش جاودان اینهم پسند است همین دانم که تاریکست روزم نمیدانم شمار عمر چند است مزن از عشق دم بی عشق ای فیض چو معنی نیست دعوی ناپسندست فیض کاشانی