فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۸۳: یارب چمن حسن تو خرم زچه آبست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یارب چمن حسن تو خرم زچه آبست کاندر نظرم هر چه به جز تست سرابست غیر از دل عشاق تو معمور ندیدیم گشتیم سراپای جهان جمله خرابست هر کس که چشید از می عشق تو نشد پیر مستان غمترا همهٔ عمرشبابست در عهد صبا توبه شکستیم بصهبا دیریست که سجاده مارهن شرابست رندی که بمستی گذراند همه عمر فارغ زغم پرسش و اندوه حسابست هشیار کجا گردد زآشوب قیامت آن مست که از نشأهٔ چشم تو خراب است بر بحرو بر و خشک و تر دهر گذشتیم جز آب رخ دوست جهان جمله سرابست پرکن ز می صاف غزل ساغر دیوان جانرا می بی دردسر ای فیض کتابست گر میکده ویران و خرابات خرابست در هر نگه چشم تو صد گونه شرابست هم گردش چشم تو مگر با خودش آرد آن مست که از گردش چشم تو خرابست بیدار کجا گردد از آشوب قیامت آن دیده که با فتنه چشم تو بخوابست پروا نکند زآتش جانسوز جهنم آن سینه که بر آتش عشق توکبابست با آنهمه تمکین که سراپای تو دارد چون عمر زما میگذری این چوشتابست زان لطف نهان با دل ما هیچ نکردی باری همه گر قهر و عتابست حسابست تنها نه دل فیض خراب از نگه تست کو دل که نه زآن غمزه مستانه خرابست فیض کاشانی