فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۷۴: بدل و بجان زد آتش سبحات حسن و زیبت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بدل و بجان زد آتش سبحات حسن و زیبت بجهان فکند شوری حرکات دلفریبت دل عالمی زجا شد زتجلی جمالت دو جهان بهم برآمد زکرشمهٔ غریبت تو گل کدام باغی چه شود دهی سراغی که برم بدیده و سر نه بدامن بجیبت گل گلشن وفائی همه مهری و وفائی چه شود که گوش داری بفغان عندلیبت بنشین دمی به پیشم برهان دمی زخویشم بحلاوت خطانت بملاحت عتیبت بنشین دمی و بنشان غمی از دل پریشان بنوید لطف و احسان که بمردم از تهیبت بنشین دمی و برخیز بزن آتشی و بکریز بکجا روی که من دست ندارم از رکیبت دل من نمی شکیبد زجمال دوست زاهد تو که طالب بهشتی تو و وعده و شکیبت من و رو برو و نقدا تو و انتظار فردا من و صحبت حبیبم تو و نسیه و نصیبت بدر تو فیض آمد بامید آنکه یابد زعطای بیشمارت زنوال بی حسیبت فیض کاشانی