فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۳۰: هر که آگاه شد از فسانهٔ ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر که آگه شد از فسانهٔ ما عاقبت پی برد بخانهٔ ما آنکه جوید نشان نشان نبرد بی نشانی بود نشانهٔ ما بگذراند زعرش هر که نهد سرطاعت بر آستانهٔ ما توسن چرخ را بدین شوکت رام کرده است تازیانهٔ ما نرسد دست کوته همت که بلندست آشیانهٔ ما قدر ما را کسی نمیداند غیرآن صاحب زمانهٔ ما همه عالم اگر شود دشمن ما و آن دوست یگانهٔ ما هر که با ما بسر برد نفسی داند او عیش جاودانهٔ ما هر که را وصل ما بچنگ آید هوش بربایدش چغانهٔ ما غیر درگاه ما پناهی نیست سرخلقی و آستانه ما کار و استاد و کار گه مائیم غیرمانیست کار خانهٔ ما همه ما و بهانهٔ اغیار کو کسی بشکند بهانهٔ ما دام پیدا و دانه ناپیدا غیب بینست مرغ دانهٔ ما از سر اهل رباید هوش دم مزن فیض از فسانهٔ ما فیض کاشانی