فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۲۲: آنچه را از بهر من او خواست آن آید مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آنچه را از بهر من او خواست آن آید مرا خواستش از راز پنهان ناگهان آید مرا سعی در تحصیل دنیا و فضولش بیهده است در ازل قدری که روزی شد همان آید مرا سوی مشرق گر روم یا راه مغرب بسپرم برجبینم آنچه بنوشته است آن آید مرا بر سرم گرچه نمیدانم چه خواهد آمدن اینقدر دانم که مردن بی امان آید مرا هیچ تمهیدی نکردم بهر مهمان اجل با وجود آنکه دانم ناگهان آید مرا زندگانی شد تلف سودی نیامد زان بکف نیست از کس شکوه ام از خود زیان آید مرا هر که خیری میکند اضعاف آن یابد جزا میدهم جان در رهش تا جان جان آید مرا هر که بخشد جرمی از کس بگذرند ازجرم او میکنم من اینچنین تا آنچنان آید مرا هر که بر تن میفزاید نور جان کم میکند میگذارم فیض تن تا نور جان آید مرا فیض کاشانی