فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۱۸: بده ساقی آن جام لبریز را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بده ساقی آن جام لبریز را بده بادهٔ عشرت انگیز را می ء ده که جانرا برد تا فلک درد کهنه غربال غم بیز را چه پرسی زمینا و ساغر کدام بیک دفعه ده آن دو لبریز را گلویم فراخست ساقی بده کشم جام و مینا و خم نیز را اگر صاف می می نیاید بدست بده دردی و دردی آمیز را در آئینهٔ جام دیدم بهشت خبر زاهد خشگ شبخیز را پریشان چو خواهی دل عاشقان برافشان دو زلف دل آویز را بشرع تو خون دل ما رواست اشارت کن آن چشم خونریز را چه با غمزهٔ مست داری ستیز بجانم زن آن نشتر تیز را دل فیض از آن زلف بس فیض دید ببر مژده مرغان شبخیز را فیض کاشانی