فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۱۶: درآ در عالم معنی نظر کن سوی این صحرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
درآ در عالم معنی نظر کن سوی این صحرا که گل گل بشکفا دل گل خود روی این صحرا جهان معنیست ان ارض واسع کان شنیدستی بیا هجرت کن از اقلیم صورت سوی این صحرا معطر دارد از بوی گل قدسی جهانی را بیا ای جان من فیضی ببر از بوی این صحرا درینصحراست آهوئیکه از شیران رباید دل زهی صیادی چشم خوش آهوی این صحرا بیا ای آنکه خاری در دلت از حسن گلروئیست بسوزان خار دل در نور آتش خوی این صحرا بیا ای آنکه در زنجیر زلفی بسته داری دل گشاد دل بجو از وسعت دلجوی این صحرا بیا ای آنکه وسواس بتی شوریده ات دارد دلترا شستشوئی ده در آب جوی این صحرا چه در کوی بتان افتاده کوکو میزنی دلتنگ گشایشرا اگر گوئی سپاری کوی این صحرا گشاد سینهٔ فیض از گشاد روی این صحرا بحسن دلبران کی میدهد یکموی این صحرا فیض کاشانی