فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۱۰: از عمر بسی نماند ما را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از عمر بسی نماند ما را در سر هوسی نماند ما را رفتیم زدل غبار اغیار جز دوست کسی نماند ما را رفتیم بآشیانهٔ خویش رنج قفسی نماند ما را از بس که نفس زدیم بیجا جای نفسی نماند ما را یاران رفتند رفته رفته دمساز کسی نماند ما را گرمی بردند و روشنائی زایشان قبسی نماند ما را گلها رفتند زین گلستان جز خارو خسی نماند ما را دل واپسی دگر نداریم در دهر کسی نماند ما را کو خضر رهی درین بیابان بانک جرسی نماند ما را جز ناله که مونس دل ماست فریاد رسی نماند ما را بستیم چو فیض لب ز گفتار چون همنفسی نماند ما را فیض کاشانی