فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۶: هشدار که دیوان حسابست در اینجا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هشدار که دیوان حسابست در اینجا با ماش خطابست و عتابست در اینجا تا آتش خشمش چکند بامن و با تو دلهای عزیزان همه آبست در اینجا آن یار که با درد کشانش نظری هست با صوفی صافیش عتابست در اینجا بر شعلهٔ دل زن شرری زآتش قهرش آنجا اگر آتش بود آبست در اینجا دشنامی از آن لب کندم تازه و خوشبو زآن گل سخن تلخ گلابست در اینجا هر چیز چنان کو بود آنجا بنماید آنجاست حمیم آنچه شرابست در اینجا رو دیده بدست آر که در دیدهٔ خونین آنجاست خطا آنچه صوابست در اینجا این بزم نه بزمیست که باشدمی و مطرب می خون دل احباب کبابست در اینجا آنجا مگرم جام شرابی بکف آید در چشم من این باده سرابست در اینجا با دوست در آید مگر آنجا زدر لطف با دشمن و با دوست عتابست در اینجا آید زسرافیل چو یک نفخه بکوشش بیدار شود هر که بخوابست در اینجا هر توشه سزاوار ره خلد نباشد نیکو بنگر فیض چه بابست در اینجا فردا مگر آنجا کندش لطف تو معمور آندل که زقهر تو خرابست در اینجا فیض کاشانی