سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۶۰۰: صاحب نظر نباشد دربند نیک نامی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صاحب نظر نباشد در بند نیک نامی خاصان خبر ندارند از گفت و گوی عامی ای نقطه سیاهی بالای خط سبزش خوش دانه ای ولیکن بس بر کنار دامی حور از بهشت بیرون ناید تو از کجایی مه بر زمین نباشد تو ماه رخ کدامی دیگر کسش نبیند در بوستان خرامان گر سرو بوستانت بیند که می خرامی بدر تمام روزی در آفتاب رویت گر بنگرد بیارد اقرار ناتمامی طوطی شکر شکستن دیگر روا ندارد گر پسته ات ببیند وقتی که در کلامی در حسن بی نظیری در لطف بی نهایت در مهر بی ثباتی در عهد بی دوامی لایقتر از امیری در خدمتت اسیری خوشتر ز پادشاهی در حضرتت غلامی ترک عمل بگفتم ایمن شدم ز عزلت بی چیز را نباشد اندیشه از حرامی فردا به داغ دوزخ ناپخته ای بسوزد کامروز آتش عشق از وی نبرد خامی هر لحظه سر به جایی بر می کند خیالم تا خود چه بر من آید زین منقطع لگامی سعدی چو ترک هستی گفتی ز خلق رستی از سنگ غم نباشد بعد از شکسته جامی سعدی شیرازی