سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۵۹۰: عشق جانان در جهان هرگز نبودی کاشکی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عشق جانان در جهان هرگز نبودی کاشکی یا چو بود اندر دلم کمتر فزودی کاشکی آزمودم درد و داغ عشق باری صد هزار همچو من معشوقه یک ره آزمودی کاشکی نغنویدم زان خیالش را نمی بینم به خواب دیده گریان من یک شب غنودی کاشکی از چه ننماید به من دیدار خویش آن دلفروز راضیم راضی چنان روی ار نمودی کاشکی هر زمان گویم ز داغ عشق و تیمار فراق دل ربود از من نگارم جان ربودی کاشکی ناله های زار من شاید که گر کس نشنود لابه های زار من یک شب شنودی کاشکی سعدی از جان می خورد سوگند و می گوید به دل وعده هایش را وفا باری نمودی کاشکی سعدی شیرازی