سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۵۴۹: دانمت آستین چرا پیش جمال میبری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دانمت آستین چرا پیش جمال می بری رسم بود کز آدمی روی نهان کند پری معتقدان و دوستان از چپ و راست منتظر کبر رها نمی کند کز پس و پیش بنگری آمدمت که بنگرم باز نظر به خود کنم سیر نمی شود نظر بس که لطیف منظری غایت کام و دولت است آن که به خدمتت رسید بنده میان بندگان بسته میان به چاکری روی به خاک می نهم گر تو هلاک می کنی دست به بند می دهم گر تو اسیر می بری هر چه کنی تو برحقی حاکم و دست مطلقی پیش که داوری برند از تو که خصم و داوری بنده اگر به سر رود در طلبت کجا رسد گر نرسد عنایتی در حق بنده آن سری گفتم اگر نبینمت مهر فرامشم شود می روی و مقابلی غایب و در تصوری جان بدهند و در زمان زنده شوند عاشقان گر بکشی و بعد از آن بر سر کشته بگذری سعدی اگر هلاک شد عمر تو باد و دوستان ملک یمین خویش را گر بکشی چه غم خوری سعدی شیرازی