کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۵۶۱: دلگشائی نبود آنچه ز صحرا یابی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلگشائی نبود آنچه ز صحرا یابی این متاعیست که در گوشه تنها یابی گوشه ای گیر که از یاد خلایق بروی نه که از عزلت خود شهرت عنقا یابی ایکه دلشاد بتحسین عوامی چه شود گر دمی صد نظر از صورت دیبا یابی هر مرادیکه نشد ز انجم و افلاک روا از در دلها یا از دل شبها یابی از دل خویش اگر زنگ غرض دور کنی هر چه زشت است درین آینه زیبا یابی نرسد دست تو گر بر ثمر نخل امید سعی کن کابله چند ته پا یابی بال پرواز فلک داری و قانع شده ای که ببزمی که روی جای ببالا یابی عجبی نیست ز حرص تو کلیم ار خواهی ضامن از حق زپی روزی فردا یابی کلیم کاشانی