کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۵۴۷: ز آتش پنهان عشق، هر که شد افروخته
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز آتش پنهان عشق، هر که شد افروخته دود نخیزد ازو چون نفس سوخته دلبر بیخشم و کین، گلبن بیرنگ و بوست دلکش پروانه نیست، شمع نیفروخته در وطن خود گهر، آبله ای بیش نیست کی بعزیزی رسد، یوسف نفروخته مایه آرام دل، چشم هوس بستن است از طپش آسوده است، باز نظر دوخته شاید آید بدام مرغ پریده ز چنگ گرم نگردد اگر عاشق وا سوخته داروی بیماریش مستی پیوسته است چشم تو این حکمت از پیش که آموخته آمد و آورد باز از سر کویش کلیم بال و پر ریخته جان و دل سوخته کلیم کاشانی