کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۵۴۴: علاقه ام ز تو نگسسته وز حیات بریده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
علاقه ام ز تو نگسسته وز حیات بریده تو پا مکش ز سرم گر طبیب دست کشیده لبت بروی کسی وا نمی شود به تبسم نمک فروش باین نخوت و غرور که دیده چنانکه سایه ز پرواز مرغ می رود از جا مرا ربوده ز جا از رخم چو رنگ پریده اگر زدرد اسیران خویشتن نشد آگه چراست زلف ترا پیچ و تاب مار گزیده کسیکه دیدن دردی است روشنائی چشمش زمیل خار مغیلان بدیده سرمه کشیده زدرس و بحث چو کیفیتی نیافت بجا بود کتاب داده اگر شیخ شهر و باده خریده ز کنجکاوی مژگان بچشم تو خوانم کسی بغور سخن در جهان چو ما نرسیده باین طریق خرد آزموده تیغ زبان را که ربط محکم خود راز گفتگوی بریده کلیم ناله ما کی رسد بگوش غرورش کسیکه زاری دلها ز زلف خود نشنیده کلیم کاشانی