کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۵۳۵: ز آشفتگی حالم ربط از سخن بریده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز آشفتگی حالم ربط از سخن بریده از هم فتاده حرفم چون نامه دریده در وادی محبت شاید رسد بآبی رفتست تا بچشمم خار بپا خلیده سامان دلربائی، لطفست و مهربانی نه چشم نیم مست و نه ابروی کشیده سرسبز باد یارب بستان عشق، کانجا غلطیده است بر گل، مرغ بخون طپیده قدرت چو نیست، مردن از زندگیست خوشتر صد بار سر بریده، بهتر ز پر بریده هم طالع نصیحت درد دلیست ما را در پیش هر که گفتنی نشنیده و شنیده در چین طره او، از حال دل چه پرسی یک سینه زخم دارد چون شانه نو رسیده گردد ز حرف سردی پرحوصله، تنگ ظرف آشوبد از نسیمی دریای آرمیده شد عمرها که نگرفت یک مست جای منصور آری کمان حلاج ماندست نا کشیده بیدار نگردد بخت کلیم شاید زیرا که کام دل را دائم بخواب دیده کلیم کاشانی