کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۵۳۳: صبح نگرددت سفید پیش بناگوش تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صبح نگرددت سفید پیش بناگوش تو کز سر طاقت گذشت آب در گوش تو گرچه زتمکین حسن، کم سخن افتاده ای بوسه فغان می کند در لب خاموش تو بسکه ز رشک کمر تاب خورد طره ات چون بمیانت رسد بگذرد از دوش تو ایمنی از خلق برد آن مژه جنگجو باشد ازو در هراس زلف زره پوش تو خنده بدریا زند اشک ز دامان من ناز بسنبل کند زلف در آغوش تو کینه من پس چرا هیچ ز یادت نرفت گشته اگر نامم از ننگ فراموش تو موعظه ها را کلیم باشد اگر این اثر پنبه غفلت دری است در صدف گوش تو کلیم کاشانی