کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۵۱۸: اگر مرد رهی نعلین خار سعی در پا کن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر مرد رهی نعلین خار سعی در پا کن قدم از سر کن و سودای منزل را ز سر واکن ز مجنون کم نئی، روز سیاه در هم خود را بوادی شکیبائی خیال زلف لیلا کن نه مرد صدمه عشقی ز سر حد هوس بگذر هوای سیر دریا داری از ساحل تماشا کن بحرفی می توان نی ساخت کار شور بختانرا تبسم را بگو مشتی نمک در زخم دلها کن طریق زندگی با دوستان بنگر چسان باشد ترا هر گاه می گویند با دشمن مدارا کن بهشتی جز دل آگاه در عالم نمی باشد هوای جنت ار داری بطبع اهل دل جا کن دلا گر چه رفیقی در ره عزلت نمی یابد نمی گویم که تنها باش همراهی عنقا کن بود کفر طریقت از پی گمگشته گردیدن اگر داری دماغ جستجو آرام پیدا کن مشو چون غنچه گل خود نگهبان خورده خود را گرت نقد سرشکی هست در دامان صحرا کن اگر سودا بلند افتاد ازین بهتر چه می باشد کلیم از بهر خود رو فکر یار سرو بالا کن کلیم کاشانی