کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۴۹۷: از هر طرف که تا زند ما صید سربراهیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از هر طرف که تا زند ما صید سربراهیم یکسو شدن ندانیم خاک چهارراهیم هرچند ابر رحمت روی کسی نبیند بهتر شناخت مار را زانرو که روسیاهیم درودائی که خضرش از تاب تشنگی سوخت میراب جوی اشکیم، سایه نشین آهیم آن می که مست ازویم نه جام دیده نه جم مانند شمع سرخوش زانچشم خوش نگاهیم احوال ما دگرگون از جزر و مد مستیست گاهی چراغ شامیم گه شمع صبحگاهیم گرد از دل رمیده تا کی بخون بشوئیم نه چشم عاشقانیم، نه خاک رزمگاهیم از دستهای بالا پای کمی نداریم برق ستم ز هر سو سر می زند گیاهیم بی برگی تجرد کس را سبک نسازد ما دانه را نیابیم هر چند برگ کاهیم ما را کلیم چندان دلبستگی بجان نیست برخون خویش دایم بی مدعی گواهیم کلیم کاشانی