سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۵۴۲: آخر نگاهی بازکن وقتی که بر ما بگذری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آخر نگاهی باز کن وقتی که بر ما بگذری یا کبر منعت می کند کز دوستان یاد آوری هرگز نبود اندر ختن بر صورتی چندین فتن هرگز نباشد در چمن سروی بدین خوش منظری صورتگر دیبای چین گو صورت رویش ببین یا صورتی برکش چنین یا توبه کن صورتگری ز ابروی زنگارین کمان گر پرده برداری عیان تا قوس باشد در جهان دیگر نبیند مشتری بالای سرو بوستان رویی ندارد دلستان خورشید با رویی چنان مویی ندارد عنبری تا نقش می بندد فلک کس را نبوده ست این نمک ماهی ندانم یا ملک فرزند آدم یا پری تا دل به مهرت داده ام در بحر فکر افتاده ام چون در نماز استاده ام گویی به محرابم دری دیگر نمی دانم طریق از دست رفتم چون غریق آنک دهانت چون عقیق از بس که خونم می خوری گر رفته باشم زین جهان بازآیدم رفته روان گر همچنین دامن کشان بالای خاکم بگذری از نعلش آتش می جهد نعلم در آتش می نهد گر دیگری جان می دهد سعدی تو جان می پروری هر کس که دعوی می کند کاو با تو انسی می کند در عهد موسی می کند آواز گاو سامری سعدی شیرازی