کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۴۸۰: در مطلعی که وصف دهانش بیان کنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در مطلعی که وصف دهانش بیان کنم غیر از میان چه قافیه آندهان کنم چون خودفروش سود زسوا ندیده ایم گر خاک را بزر بفروشم زیان کنم خاموشی است ذکر خفی نزد سالکان کو فرصتی که آن را ورد زبان کنم پرواز من بسرکشی گل نمی رسد در سایه نهال مگر آشیان کنم جان از کدام و دل کدامست از آن دو لب بگذار تا ببوسه یکی را نشان کنم خاشاک سیلم از کشش جذبه می روم نه همچو گرد همرهی کاروان کنم بر خوان روزگار که نعمت حوادث است آب ار خورم ملاحظه استخوان کنم جز بینوائی تو ندارم دگر کلیم چیزیکه توشه سفر لامکان کنم کلیم کاشانی