کلیم کاشانی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۴۷۰: نه بیدادست گر چاک گریبان را رفو کردم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نه بیدادست گر چاک گریبان را رفو کردم حصاری شد مرا تا سر بجیب خود فرو کردم به بند دهر که چون تیغم، ولی از جوهر ذاتی گشایش در قدم دارم بهر جانب که رو کردم ز اهل عقل جز نه در برابر بسکه بشنیدم شدم دیوانه و با خویش آخر گفتگو کردم ز شیر دختر رز تا بریدم طفل عادت را بحکم دایه مشرب بخون توبه خو کردم چرا از خضر نالم ره بمقصد گر نمی بینم که من با دیده پوشیده دایم جستجو کردم زآسیب شکستن پیر جام آنرا نگهدارد که باز از زهد و تقوی توبه از دست سبو کردم ندارد قبله اسلام پا برجاتری از من تمام عمر چون چشمت بیک محراب رو کردم کلیم از پرتو روشن دلی شرمنده کم گشتم دل و آئینه را هر گاه با هم روبرو کردم کلیم کاشانی